پایان این چیزها چه خواهد بود؟ و اگر آن روزها کوتاه نمیشد، هیچکس نجات نمییافت، اما بهخاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد █
اگر آن چیزها تا زمان پایان مُهر شده بودند… این یعنی که در متونی که روم برای کتاب مقدس تأیید کرد گنجانده نشده بودند: دانیال ۱۲:۸ و من شنیدم، اما نفهمیدم؛ آنگاه گفتم: ای سرور من، پایان این چیزها چه خواهد بود؟ ۹ او گفت: برو، ای دانیال، زیرا این سخنان تا زمان پایان بسته و مُهر شدهاند. افزون بر این، اگر شریران تغییر نکنند، این بدان معناست که روم در واقع هرگز به دین عدالت که آن را آزار میداد، ایمان نیاورد: دانیال ۱۲:۱۰ بسیاری پاک و سفید و تصفیه خواهند شد، اما شریران شرارت خواهند کرد، و هیچیک از شریران نخواهند فهمید، ولی دانایان خواهند فهمید. و اگر عدالت را درنیافت، پس این توضیح میدهد که چرا روم عشق بیاستحقاق را موعظه کرد؛ اما آن عدالت نیست، زیرا عدالت این است که هر کس سزاوار خود را دریافت کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در کتاب مقدس دروغهایی وجود دارد. در هر صورت، اگر مقدسین دوباره زنده شوند: دانیال ۱۲:۲ و بسیاری از آنان که در خاک زمین خوابیدهاند بیدار خواهند شد، بعضی برای حیات جاودان… پس آن زندگیها جسمانیاند و باید جسمانی محافظت شوند… بنابراین، اندیشهی بشقابپرندههایی که از سوی خدا برای نجات درستکاران فرستاده میشوند، به هیچ وجه برایم غیرمنطقی نیست، بهویژه با در نظر گرفتن آیاتی چنین روشن مانند این: دوم پطرس ۳:۷ اما آسمانها و زمینی که اکنون وجود دارند، به همان کلام محفوظ ماندهاند و برای آتش در روز داوری و هلاکت مردم شریر نگاه داشته شدهاند. ۸ اما، ای محبوبان، از این یک چیز غافل نباشید که نزد خداوند یک روز مانند هزار سال است و هزار سال مانند یک روز. آنچه واقعاً پوچ است، این اندیشهی مضحک است که مردگان با همان بدنها و خاطراتشان بازمیگردند… چه نشانهای در آیهی ۸! روز سوم، در واقع، همان هزارهی سوم است: هوشع ۶:۲ پس از دو روز ما را زنده خواهد کرد؛ در روز سوم ما را برخواهد خیزاند و در حضور او زندگی خواهیم کرد. در آن هزارهی سوم، درستکاران بازمیگردند، و درک میشود که بازمیگردند تا هرگز دوباره نمیرند، در سلامت، جوانی و جلال حفظشده:
چون بهسبب قدرت تاریکی بهوسیلهی گناه تضعیف شدهاند…
درستکاران به زندگی جسمانی بازمیگردند، اما ممکن است بهسبب اثرات شر و فساد جهان، ضعیف، پیر یا موقتاً محدود باشند…
دانیال ۷:۲۱ دیدم که این شاخ با مقدسین جنگ میکرد و بر آنان غالب میشد…
دانیال ۱۲:۷ و من مردی را که به کتان ملبس بود و بر فراز آبهای نهر ایستاده بود، شنیدم، هنگامی که دست راست و چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به کسی که تا ابد زنده است سوگند یاد نمود که این امر برای زمانی و زمانهایی و نیم زمان خواهد بود؛ و هنگامی که قدرت قوم مقدس پراکنده شود، همهی این چیزها به انجام خواهد رسید.
پس از نابودی قدرت تاریکی، درستکاران دوباره بازگردانده میشوند:
ایوب ۳۳:۲۵ گوشتش از گوشت کودک نرمتر خواهد شد و به روزهای جوانی خود بازخواهد گشت. اما چرا درستکاران نخست اصلاح میشوند؟ زیرا نیروهایی که با مرگ پیمان بستند، آنان را فریب میدهند، از این رو که هنگام باززادهشدن، درستکاران جزئیات ایمانی را که در زندگی پیشین میدانستند، به یاد ندارند، و بهسبب این فریبها برای مدتی گناه میکنند: مزمور ۱۱۸:۱۷ نخواهم مرد بلکه زنده خواهم ماند و کارهای یاه را بیان خواهم کرد. ۱۸ یاه مرا سخت تنبیه کرده است، اما مرا به مرگ نسپرده است.
۱۹ درهای عدالت را برایم بگشایید؛ از آنها داخل خواهم شد و یاه را خواهم ستود.
۲۰ این درِ یَهُوَه است؛ درستکاران از آن وارد خواهند شد. آنان تنبیه میشوند ولی دیگر به مرگ سپرده نمیشوند؛ بلکه مرگ بهخاطر محبت به آنان نابود میشود. اشعیا ۲۵:۸ مرگ را برای همیشه نابود خواهد کرد، و خداوند یَهُوَه اشکها را از هر چهره پاک خواهد کرد و ننگ قوم خود را از تمام زمین برخواهد داشت، زیرا یَهُوَه چنین گفته است. آنان بهوسیلهی یَهُوَه نجات خواهند یافت، که یقیناً ابزارهای جسمانی برای نجات جسمانی خویش خواهد فرستاد: اشعیا ۵۱:۶ چشمان خود را به آسمانها بلند کنید و به زمین زیر نظر افکنید، زیرا آسمانها چون دود زایل خواهند شد و زمین چون جامه کهنه خواهد شد، و ساکنانش به همان گونه خواهند مرد؛ اما نجات من جاودانه خواهد بود و عدالت من هرگز نابود نخواهد شد.
۷ ای کسانی که عدالت را میشناسید، ای قومی که شریعت من در دل شماست، به سرزنش مردم مترسید و از دشنامهایشان دلسرد نشوید. ۸ زیرا همانگونه که بید لباس را میخورد و کرم پشم را، آنان نیز از میان خواهند رفت؛ اما عدالت من تا ابد برقرار خواهد ماند و نجات من از نسل تا نسل ادامه خواهد داشت.
او مرا خواهد یافت و به نامم مرا صدا خواهد زد، زیرا به من ایمان خواهد آورد.
نام من این است…
مزمور ۱۱۸:۱۴ «یَهُوَه قوت من است…»
شهادت: مزمور ۱۱۸:۱۷ «نخواهم مرد بلکه زنده خواهم ماند و اعمال یَهُوَه را بیان خواهم کرد.»
مزمور ۱۱۹:۴۴ «شریعت تو را تا ابد و تا همیشه نگاه خواهم داشت.»
۴۵ «در آزادی گام خواهم زد، زیرا فرامین تو را جستوجو کردهام.»
۴۶ «در برابر پادشاهان از شهادتهای تو سخن خواهم گفت و شرمنده نخواهم شد.»
۴۷ «از فرمانهای تو که دوستشان دارم، شادی خواهم کرد.»
زن باکرهٔ عادل به من ایمان خواهد آورد و بدون آنکه تأیید هیچ دین دروغینی از مار را بطلبد، با من ازدواج خواهد کرد.
آن مار که در برابر پول، آرمان مردان درستکار را خوار شمرد و آنان را بر ضد منافع واقعیشان بدنام کرد:
لاویان ۲۱:۱۳ «او باید باکرهای را به زنی بگیرد.»
۱۴ «نه بیوهای، نه مطلقهای، نه زن آلوده و نه فاحشهای را، بلکه از میان قوم خود باکرهای را به زنی گیرد.»
۱۵ «تا نسل خود را در میان قوم خویش نجس نسازد، زیرا من یَهُوَه هستم که او را تقدیس میکنم.»
آن مار توگا پوشید تا از سنتهای یونانی همچون خوردن گوشت خوک دفاع کند و بر پیامهای دروغین تکیه کرد.
سخنان مار: «آیا خدا واقعاً گفت از آن میوه (گوشت خوک) نخورید؟… هیچچیز از آنچه خدا آفریده بد نیست اگر با شکرگزاری دریافت شود.»
مار به خدا تهمت زد، زیرا روم از سخن درستکاران دفاع نکرد بلکه سخن مار را به جای سخن خدا رواج داد و گفت: «خدا همه را دوست دارد، پس نجات در دوست داشتن دشمن است.»
این همانند آن است که کسی بگوید: «زهر با سخن گفتن بیاثر میشود» یا «خیانتکار با مهربانی دیگر خیانتکار نیست.»
اما محبت خدا انتخابی است:
ناحوم ۱:۲ «یَهُوَه خدایی غیور و انتقامگیرنده است؛ یَهُوَه انتقام میگیرد و از خشم لبریز است؛ از دشمنان خود انتقام میگیرد و بر مخالفان خشم خود را نگاه میدارد.»
ناحوم ۱:۷ «یَهُوَه نیکوست، پناهگاه در روز تنگی؛ او کسانی را که بر او توکل دارند، میشناسد.»
۸ «اما با سیلی خروشان دشمنان خود را نابود خواهد کرد، و تاریکی در پی دشمنان او خواهد رفت.»
حفاظت الهی خدا تنها برای درستکاران است:
مزمور ۵:۱۱ «و همهٔ کسانی که به تو پناه میبرند شادمان شوند، تا ابد از شادی فریاد برآورند، زیرا تو از ایشان دفاع میکنی.»
دانیال ۱۲:۱ در آن زمان، میکائیل، شاهزاده بزرگ که نگهبان قوم توست، برخواهد خاست. زمانی از سختی و بلا خواهد آمد که از ابتدای ملتها تاکنون بیسابقه بوده است. اما در آن زمان قوم تو—هر کسی که نامش در کتاب نوشته شده است—رهایی خواهند یافت.
پیدایش ۱۹:۱۲ مردان به لوط گفتند: «آیا اینجا کس دیگری هم داری؟ داماد، پسر، دختر یا هر کسی که در شهر داری—آنها را از این مکان بیرون ببر. ۱۳ زیرا ما قصد داریم این مکان را نابود کنیم، زیرا فریاد آنها در برابر خداوند بسیار عظیم شده و خداوند ما را برای نابودی این مکان فرستاده است.»
متی ۲۴:۲۱ زیرا آن زمان سختی بزرگی خواهد بود که از آغاز جهان تا حال نبوده و بعد از آن نیز نخواهد بود.
۲۲ و اگر آن روزها کوتاه نمیشد، هیچ کس نجات نمییافت؛ اما برای انتخابشدگان آن روزها کوتاه خواهد شد.
حزقیال ۱۶:۴۹ این بود شر سُدوم خواهرت: غرور، فراوانی غذا و تنبلی در او و دخترانش بود؛ و دست به کمک مظلوم و نیازمند نبرد.
حزقیال ۱۶:۵۰ و آنها پر از غرور شدند و کار زشت در پیش من کردند، و وقتی دیدم، آنها را نابود کردم.
تثنیه ۲۲:۵ زن نباید لباس مردانه بپوشد و مرد نباید لباس زنانه بپوشد؛ زیرا هر کس این کار را کند نزد خداوند، خدای تو، نفرتانگیز است.
اشعیا ۶۶:۳ کسی که گاو قربانی کند، مانند کسی است که انسانی را میکشد؛ کسی که بره قربانی کند، مانند کسی که گلوی سگ را میشکند؛ کسی که هدیه غله میآورد، مانند کسی است که خون خوک را قربانی میکند؛ کسی که بخور میسوزاند، مانند کسی است که بت را برکت میدهد. زیرا آنها راههای خود را انتخاب کردهاند و روحشان از زشتیهایشان خوشحال است. ۴ و من نیز تمسخر را برای آنها برمیگزینم و آنچه را میترسیدند بر آنها خواهم آورد؛ زیرا وقتی صدا زدم، کسی پاسخ نداد؛ وقتی سخن گفتم، نشنیدند، بلکه آنچه در نظر من بد است انجام دادند و آنچه مرا خوشایند نبود، انتخاب کردند.
اشعیا ۶۶:۱ این چنین میگوید خداوند: «آسمان تخت من است و زمین زیرپای من. خانهای که برای من بسازید کجاست و محل آرامش من کجاست؟ ۲ همه اینها را دست من ساخته است و همه اینها به وجود آمده است» — میفرماید خداوند. «کسانی که من به آنان نظر رحمت دارم: فروتن و خوار دل، و کسانی که از کلام من میترسند.»
اشعیا ۶۶:۳-۴ (ادامه) قومی که همواره در حضور من مرا خشمگین میکنند، در باغها قربانی میآورند و روی آجرها بخور میسوزانند؛ ۴ میان قبرها میخوابند و شب را در مکانهای مخفی میگذرانند؛ گوشت خوک میخورند و در دیگهایشان خورشتی از چیزهای ناپاک دارند.
مکاشفه فصل 12 آیه های 7 تا 10 جنگ – دشمن شیطان در برابر ابلیس و همه دوستان شیطان (زبان ویدیویی: انگلیسی) https://youtu.be/NPgrDXvrcHU
تناسخ: نور پس از مرگ – نور در انتهای تونل (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/KR4GwPT4tIA
وکیل ربایندگان از استدلالهای دینی استفاده میکند: آنچه که متعلق به توست را مطالبه نکن و دشمنانت را دوست داشته باش: (لوقا 6:30 به هر کسی که از تو درخواست کند بده، و از کسی که آنچه که متعلق به توست را میبرد، درخواست نکن که پس بدهد. 35 بنابراین دشمنانت را دوست داشته باش.)
وکیل قربانیان، گابریل، اعلام کرد که موکلانش با باورهای دینی وکیل متهمان موافق نیستند.
آدمربایان و وکیلشان بیشرمانه گابریل و موکلانش را به ‘دوستی با شیطان’ متهم کردند، تنها به این دلیل که آموزههای مذهبی وکیل آدمربایان را نپذیرفتند.
قاضی حکم صادر کرد و گفت: شیطان همان کسی است که تهمت میزند، و کسانی که در اینجا تهمت میزنند، وکیل آدمربایان و موکلان او هستند. پس آدمربایان و وکیلشان باید مصلوب شوند.
اگر موی عیسی کوتاه بود، پس چه کسی بر صلیب آویخته شده است؟
Haz clic para acceder a idi24.pdf
روم دروغهایی را اختراع کرد تا از جنایتکاران محافظت کند و عدالت خدا را از بین ببرد. «از یهودای خائن تا پولسِ نوکیش»
من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –
آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟
در لبهی مرگ، در مسیری تاریک قدم میزد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوهها منعکس میشدند تفسیر میکرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جادهی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پردهای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوهها میگذشت، پوشانده بود. او بیهدف گام برنمیداشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بیحس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایهی کشیدهای بود که در نور چراغهای کامیونهایی که غرشکنان از کنارش عبور میکردند، امتداد مییافت. کامیونهایی که بیوقفه میراندند، بیآنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در میبرد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جادهای دوطرفه را از هم جدا میکرد، پیش برود، در حالی که کامیونها، اتوبوسها و تریلرهای غولپیکر تنها چند سانتیمتر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکنندهی موتورهای عظیم او را در بر میگرفت، و چراغهای کامیونهایی که از پشت سر میآمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، میتاباندند. در همان لحظه، کامیونهای دیگری از روبهرو نزدیک میشدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدمهایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابتقدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت میتوانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را میبلعید، اما سرما نیز بیرحم بود. در کوهستان، شبها همچون پنجههایی نامرئی تا مغز استخوان را میسوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخزده وجودش را در بر میگرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقهی زندگیاش را خاموش کند. هرجا که میتوانست پناه میگرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشهای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمیکرد. آب از لابهلای لباسهای پارهاش نفوذ میکرد و به پوستش میچسبید، حرارت اندکش را میربود.
کامیونها بیوقفه در مسیر خود پیش میرفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا میآورد، درخواست کمک میکرد. اما رانندگان یا بیتفاوت میگذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او میانداختند، گویی او تنها سایهای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف میکرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار میکرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده میگرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شبهای بیپایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زبالههای مسافران به دنبال تکهای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمهای نان خشک رقابت میکرد، پیش از آنکه آنها بتوانند آخرین خردههای نان را ببلعند، او دست دراز میکرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجاتدهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواستههای شخصیتهای شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همانهایی که با افتراهای خود، او را به این جادهی زرد کشانده بودند.
گاهگاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعهای نوشیدنی به او میداد، هدیهای کوچک، اما آرامشی در دل رنجهای بیپایانش.
اما بیتفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک میکرد، بسیاری روی برمیگرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آنها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش میکرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی میراندند. او نمیتوانست درک کند که چگونه مردم میتوانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه میتوانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بیآنکه ذرهای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم میزد، کیلومترها آسفالت را پشت سر میگذاشت، شبهایی بیخوابی، روزهایی بیغذا. مصیبتها یکی پس از دیگری بر او فرود میآمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاهترین ناامیدیها، هنوز جرقهای از بقا زنده بود، جرقهای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه میکشید.
مزمور ۱۱۸:۱۷
«»من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.»»
۱۸ «»خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.»»
مزمور ۴۱:۴
«»گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف میکنم که به تو گناه ورزیدهام.»»
ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
«»و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیهای یافت.»»
۲۵ «»آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.»»
مزمور ۱۶:۸
«»خداوند را همواره پیش روی خود داشتهام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.»»
مزمور ۱۶:۱۱
«»تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذتها تا ابد.»»
مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
«»از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.»»
۱۲ «»اما مرا به سبب راستیام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.»»
مکاشفه ۱۱: ۴
«»این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستادهاند.»»
اشعیا ۱۱ :۲
«»روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.»»
من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شدهام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون میبینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمیکند، بلکه با کلیسای خود ازدواج میکند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نامهای مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجهگیری خود را بگیرید). این شخصیتها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمههای گچی را میبوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.
پیامی که آنها موعظه میکنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد میکنم. و هنگامی که کفارهام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی میآید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.
امثال ۲۸:۱۳
«»آن که گناهان خود را میپوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.»»
امثال ۱۸:۲۲
«»هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.»»
من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو میکنم. او باید همانگونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت میشوی، به این دلیل است که باختهای:
لاویان ۲۱:۱۴
«»بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشهای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.»»
برای من، او جلال است:
اول قرنتیان ۱۱:۷
«»زن، جلال مرد است.»»
جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کردهام: «»پیروزی نور»».
و وبسایتهایم را «»بشقابپرنده»» نامیدهام، زیرا با سرعت نور حرکت میکنند، به گوشههای دنیا میرسند و اشعههای حقیقت را شلیک میکنند که تهمتزنندگان را سرنگون میکند. با کمک وبسایتهایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.
وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
«»أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).»»
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
«»تو نمیدانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامهنویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواریها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.»»
من بارها با خود مرگ روبرو شدم:
حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شدهایم!
حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…
این داستان من است، میدانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.
این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
.
https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/themes-phrases-24languages.xlsx میکائیل و فرشتگانش زئوس و فرشتگانش را به ورطه جهنم پرتاب می کنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/n1b8Wbh6AHI
1 भविष्यद्वक्ता दानिय्येल ने किसके विषय में कहा जब उसने कहा कि कुछ या कोई परमेश्वर के विरुद्ध, उसकी व्यवस्था के विरुद्ध, उसकी भविष्यवाणियों के विरुद्ध, और धर्मियों के विरुद्ध बोलेगा? https://ntiend.me/2025/09/11/%e0%a4%ad%e0%a4%b5%e0%a4%bf%e0%a4%b7%e0%a5%8d%e0%a4%af%e0%a4%a6%e0%a5%8d%e0%a4%b5%e0%a4%95%e0%a5%8d%e0%a4%a4%e0%a4%be-%e0%a4%a6%e0%a4%be%e0%a4%a8%e0%a4%bf%e0%a4%af%e0%a5%8d%e0%a4%af%e0%a5%87%e0%a4%b2/ 2 Vlk v rouše beránčím řekl: V nebi je větší radost nad jedním vlkem, který se stane ovcí, než nad devadesáti devíti ovcemi, které zabloudily a nepotřebují se nechat vést. Je to slovo říše vlků, říkám, je to slovo Boží. , Czech , #NHOV https://ntiend.me/2025/01/24/vlk-v-rouse-berancim-rekl-v-nebi-je-vetsi-radost-nad-jednim-vlkem-ktery-se-stane-ovci-nez-nad-devadesati-deviti-ovcemi-ktere-zabloudily-a-nepotrebuji-se-nechat-vest-je-to-slovo-rise-vlku-rikam/ 3 With nothing but his courage and a map from the place, he ventured into the forest. https://antibestia.com/2024/07/17/with-nothing-but-his-courage-and-a-map-from-the-place-he-ventured-into-the-forest/ 4 Esta explicación antíbiblica te dará la respuesta a esta interrogante: ¿Qué significado tiene Daniel 12:7 Y el varón levantando su mano derecha y su mano izquierda al cielo, juró por Aquél que vive para siempre, que será por tres años y medio (un tiempo, tiempos y la mitad de un tiempo). Y cuando se termine la destrucción del poder del pueblo santo, se cumplirán todas estas cosas. ? https://antibestia.com/2024/06/11/esta-explicacion-antibiblica-te-dara-la-respuesta-a-esta-interrogante-que-significado-tiene-daniel-127-y-el-varon-levantando-su-mano-derecha-y-su-mano-izquierda-al-cielo-juro-por-aquel-que/ 5 Un ejemplo del sin sentido de no aplicar la justificada pena de muerte: El caso del monstruo de los andes , el colombiano Pedro Alonzo Lopez. https://gabriels.work/2023/08/13/un-ejemplo-del-sin-sentido-de-no-aplicar-la-justificada-pena-de-muerte-el-caso-del-monstruo-de-los-andes-el-colombiano-pedro-alonzo-lopez/

«آیا دیو می خواست عیسی را از ابری که عیسی روی آن شناور بود به زمین بیاندازد؟ نقل این قسمت از کتاب مقدس دفاع از کتاب مقدس نیست زیرا کتاب مقدس اگرچه حقایقی دارد، اما حاوی دروغ هایی از رومیان نیز می باشد، این در کتاب مقدس به گونه ای دیگر به شما ارائه شده است (اعمال رسولان 1: 6-1) که نمونه ای از فریب است: مکاشفه 12:7 جنگ در بهشت برای صلح ساکنان بهشت (در زندگی پس از مرگ، خدا با صالحان است تا بهشت را پیروز کند: هوشع 6: 1-3، دانیال 12: 1-3، مزمور 118:7) . خود ناهماهنگی را ببینید: اعمال رسولان 1:6 آنگاه کسانی که گرد هم آمده بودند از او پرسیدند: ‘خداوندا، آیا در این زمان میخواهی پادشاهی را به اسرائیل بازگردانی؟’ ۷ و به ایشان گفت: ‘این شما نیست که زمانها یا فصلهایی را که پدر در اختیار خود قرار داده است، بدانید. 8 اما هنگامی که روح القدس بر شما نازل شود، قدرت خواهید یافت. و شما شاهدان من در اورشلیم و در تمامی یهودیه و سامره و تا اقصی نقاط جهان خواهید بود.’ 9 و چون او این چیزها را گفت، در حالی که آنها در بازداشت بودند، او را بلند کردند. و ابری دور از چشمشان به او سلام کرد. 10 و در حالی که در حالی که او می رفت، پیوسته به آسمان نگاه می کردند، اینک دو مرد با لباس سفید در کنار آنها ایستاده بودند. 11 که به آنها گفت: ‘ای مردان جلیلی، چرا ایستادهاید و به آسمان خیره شدهاید؟ همین عیسی که از میان شما به آسمان برده شد، همان گونه که او را دیدید که به آسمان رفت، خواهد آمد.’ آن راه فرضی بازگشت عیسی را با این راه بازگشت او مقایسه کنید. متی 21:38 اما تاکستانها چون پسر را دیدند، به یکدیگر گفتند: این وارث است. بیا تا او را بکشیم و میراثش را بگیریم. 39 و او را گرفتند و از تاکستان بیرون انداخته، کشتند. 40 پس چون صاحب تاکستان بیاید، با آن تاکستانها چه خواهد کرد؟ 41 آنها به او گفتند: ‘او آن مردان شریر را بدون رحمت هلاک خواهد کرد و تاکستان خود را به تاککاران دیگر اجاره خواهد داد تا در فصل خود به او میوه بدهند. 42 عیسی به آنها گفت: ‘آیا هرگز در کتاب مقدس نخواندهاید که سنگی که سازندگان آن را رد کردند، سنگ اصلی شد. خداوند چنین کرده است و در نظر ما شگفت انگیز است؟ توجه داشته باشید که چگونه آن پیشگویی از شرایط ناسازگار با شکل بازگشت عیسی مطابق اعمال رسولان 1: 6-11 صحبت می کند، آنچه که دیگران به شما نگفته اند، من انجام می دهم، به همین دلیل است که پروژه من بسیار منحصر به فرد است، شاید در جهان منحصر به فرد باشد، و امیدوارم که تنها نباشم، در هر صورت نتیجه گیری های من دارای ‘حق نسخه برداری’ نیست که بتوان آن ها را به اشتراک گذاشت و ترجمه کرد: خداوند آنها را هلاک خواهم کرد. آیا این بدان معناست که عیسی نه دشمنان خود را دوست داشت و نه موعظه کرد که ما چنین کنیم؟ مزمور 118:13 مرا به شدت هل دادی تا بیفتم، اما خداوند به من کمک کرد. آیا دیو می خواست عیسی را از ابری که عیسی روی آن شناور بود به زمین بیاندازد؟ مزمور 118:14 خداوند قوت و آواز من است و نجات من شده است. آیا این دلیلی بر این نیست که عیسی بر خلاف پیام عبرانیان 1: 6، هرگز خود را به عنوان نجات دهنده ای شایسته پرستش موعظه نکرد؟ مزمور 118:15 صدای شادی و نجات در خیمه های صالحان است. دست راست خداوند شجاعانه عمل می کند. آیا این بدان معنا نیست که انجیل واقعی فقط به معنای بشارت برای صالحان است؟ آیا این آموزه عشق جهانی خدا را از بین نمی برد؟ مزمور 118:16 دست راست خداوند متعالی است. دست راست خداوند شجاعانه عمل می کند. 17 من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم شد و اعمال خداوند را اعلام خواهم کرد. 18خداوند مرا به شدت تنبیه کرد، اما مرا به مرگ تسلیم نکرد. اگر خدا مرد عادل را تنبیه کند، آیا خدا این کار را نمی کند، زیرا مرد عادل گناه کرده است و خدا می خواهد او را اصلاح کند؟ اگر عیسی زنده شد، و به آسمان عروج کرد و دوباره خواهد آمد و زندگی جاودانی و خاطرات دست نخورده داشت، مرتکب گناه برای او ممکن نبود زیرا او از قبل حقیقت را میدانست. مزمور 118:19 دروازههای عدالت را به روی من بگشا. من از طریق آنها وارد خواهم شد و خداوند را ستایش خواهم کرد. 20 این دروازه خداوند است. صالحان از آن وارد می شوند. 21 تو را شکر خواهم کرد، زیرا مرا شنیدی و نجات من شدی. ۲۲ سنگی که سازندگان آن را رد کردند، سنگ اصلی شد. عیسی دیگر هرگز قیام نکرد، رومیان ما را فریب دادند. آنها اختراع کردند که عیسی زنده شد تا این نبوت محقق شود: هوشع 6: 1-3 پس از دو روز او ما را زنده خواهد کرد. در روز سوم او ما را زنده خواهد کرد و ما در حضور او زندگی خواهیم کرد. اما اگر به کل پیشگویی نگاه کنید و بپذیرید که در مورد یک شخص صحبت نمیکند، بلکه در مورد چند نفر صحبت میکند، متوجه میشوید که این پیشگویی هرگز اشارهای به رستاخیز فرضی عیسی در روز سوم نکرده است، زیرا یک چیز را به یاد داشته باشید، عیسی تنها مرد عادلی نبود که به امید بازگشت به زندگی درگذشت، و بازگشت به زندگی هرگز اشاره ای به بازگشت آن زندگی از دست رفته در همان بدن نداشت: هوشع 6:1 بیایید و به سوی خداوند بازگردیم. زیرا او بازگشته است و ما را شفا خواهد داد. او زده است و ما را به بند خواهد کشید. 2 پس از دو روز او ما را زنده خواهد کرد. در روز سوم او ما را زنده خواهد کرد و ما در حضور او زندگی خواهیم کرد. 3 آنگاه خداوند را میشناسیم و از آن پیروی میکنیم تا خداوند را بشناسیم، چون صبح که خروج او آماده میشود، و او مانند باران به سوی ما خواهد آمد، مانند باران اخیر و پیشین به زمین. چه زمانی آن تناسخ رخ خواهد داد؟ در روز سوم، که در واقع به این معناست: در هزاره سوم، زیرا آن پیامبر در پیامی دیگر آن را رها کرد تا نگاهی اجمالی داشته باشد: مزمور 90:4 هزار سال در نظر تو مانند دیروز است که گذشت، و مانند یکی از دیده بانان شب. در آن هزاره سوم، صالحان به زندگی بازمیگردند، اما در آن زمان چیزی از دینی که داشتند باقی نمیماند، زیرا توسط رومیان نابود شد، سپس گناه میکنند تا حقیقت را بدانند و از گناهان خود پاک شوند، صالحان، بر خلاف شریر، وقتی گناه را تشخیص میدهند، میتوانند از گناه دور شوند، اگر از پیغام دروغین دفاع کنند، اگر گناهی را انجام دهند، از آن دفاع کنند es: دانیال 12:2 و بسیاری از کسانی که در خاک زمین می خوابند، بیدار خواهند شد، برخی برای زندگی جاودانی، و برخی برای شرمساری و تحقیر ابدی. دانیال 12:10 بسیاری پاک، سفید و پاک خواهند شد. شریران بدکاری خواهند کرد و هیچ یک از شریران نخواهند فهمید، اما خردمندان خواهند فهمید. می گویند وقتی صالحان می میرند به بهشت می روند. به عنوان مثال: دانیال نبی، لوط، نوح و عیسی کجا هستند؟ آنها در ‘حیات دیگر’ هستند، ‘در بهشت’ ساکن هستند، با خدا هستند و خدا با آنهاست. اگرچه در ‘بهشت’ آشفتگی وجود دارد زیرا نیروهای شیطانی حتی در زندگی دیگر با مقدسین می جنگند، مشاهده کنید: مکاشفه 12: 7 سپس جنگ بزرگی در بهشت رخ داد: میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگیدند و اژدها و فرشتگانش جنگیدند. غم و اندوه در آسمان: مزمور 118:4 کسانی که از خداوند می ترسند اکنون بگویند: ‘مهربانی او تا ابدالاباد است.’ 5 از ناراحتی خداوند را خواندم و خداوند مرا اجابت کرد و مرا در مکانی وسیع قرار داد. هزاران نفر عادل را احاطه کرده اند، اما زمانی فرا می رسد که آن مکان بزرگ به نظر می رسد و دیگر مملو از مردم نیست: مزمور 91:7 ممکن است هزار نفر در کنار تو بیفتند و ده هزار نفر در دست راست تو. اما شما محکم خواهید ایستاد. 8 بیتردید با چشمان خود مینگرید و مجازاتی را که شریر خواهد دید خواهید دید. مزمور 118:6 خداوند با من است. من از کاری که انسان می تواند با من انجام دهد نمی ترسم. 7 خداوند با من در میان کسانی است که مرا یاری می کنند. بنابراین آرزوی خود را بر کسانی خواهم دید که از من متنفرند. پس بنگر که چگونه خدا با نیکوکاران است و صالحان با خدا. یعنی در بهشت بودن. این اشتباه است که فرض کنیم آنچه در کتاب مقدس است و در مورد آن گفته شده است: ‘این بعد از مسیح است’ تنها چیزی است که مستعد تقلب یا ترجمه بد رومیان است. رومیان برای پیچیدهتر کردن فرآیند کشف تقلب، پیامهایی را که بعداً به پیامبران و موسی نسبت دادهاند، جعل کردهاند. حتی انجیل های آخرالزمان حاوی متون پنهان دروغین هستند زیرا آنها به اندازه برخی از کتاب مقدس نادرست هستند. منظور من از نگاه تناقض همین است، اگر خدا واقعاً میخواست بدکاران نمیمیرند، آنها را شریر نمیآفرید، بلکه عادل میآفریند، شریر هرگز نمیتواند دست از ظلم بردارد. همچنین ببینید که چگونه اسرائیل را شریر می نامند. حزقیال 3:11 به آنها بگو: خداوند یهوه میگوید: ‘همانطور که من زندهام، از مرگ شریر لذت نمیبرم، اما شریر از راه خود برگشته و زنده میماند. برگرد، از راه های پلید خود برگرد. ای خاندان اسرائیل چرا خواهید مرد؟ اما در اینجا چنین استنباط می شود که اسرائیل واقعی صالحان هستند: مزمور 118:1 خداوند را سپاس گویید زیرا او نیکو است. زیرا محبت او ابدی است. 2 اکنون اسرائیل بگوید که محبت او ابدی است. 20 این دروازه خداوند است. صالحان از طریق آن وارد خواهند شد. آنچه می توان گفت این است که همه می توانند گناه کنند، اعم از فاسق و صالح، اما فقط صالحان می توانند از گناه دست بردارند. میکائیل، جبرئیل و سایر فرشتگان مقدس، مبارکانی هستند که در روز سوم (در هزاره سوم) به نام خداوند می آیند: مزامیر 118:24 این روزی است که خداوند آفریده است. ما از آن خوشحال خواهیم شد و خوشحال خواهیم شد. 26 خوشا به حال کسی که به نام خداوند می آید. ما شما را از خانه خداوند برکت می دهیم. هنگامی که دو فرشته در روز نجات لوط آمدند، لوط خوشحال شد، اما سودومی ها عصبانی شدند. https://antibestia.com/2024/12/14/el-cielo-es-la-otra-vida-de-ellos-miguel-y-sus-angeles-no-es-una-referencia-a-energias-intocables-se-trata-de-hombres-justos-de-personas-de-carne-y-hueso-que-juzga-que-usa-palabras-para-ju/ چیزی مشابه در روزهای فرشته هفتم و متحدانش اتفاق می افتد: در زمانی که میکائیل، گابریل، اوریل و غیره. بوجود می آیند. رومیان یک خدای دروغین به نام زئوس را موعظه کردند و هرگز یهوه خدای عیسی را موعظه نکردند. من با ارتش مردانی که مرا درک می کنند و به این هدف می پیوندند، زئوس و دیگر خدایان سرکش را تعقیب خواهم کرد.
نور در برابر تاریکی. نیروهای آبی در برابر نیروهای قرمز. عدالت در برابر بیعدالتی. حقیقت در برابر تهمت.
h t t p s : / / e s . w i k i p e d i a . o r g / w i k i / G a n i m e d e s _ % 2 8 m i t o l o g % C 3 % A D a % 2 9
¿De quién habló el profeta Daniel cuando dijo que algo o alguien hablaría contra Dios, contra su Ley, contra sus profecías y contra los justos?
The Disturbing Similarities Between the Tortures of Pinhead’s Demons and the Practices of the Catholic Inquisition: Coincidence or Reflection of Demonic Doctrines?
بحث دربارهٔ مجازات اعدام. جبرئیل (نیروهای آبی و سفید) و زئوس (نیروهای قرمز و کرم) مناظره میکنند.
https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf .»
«دینی که از آن دفاع میکنم عدالت نام دارد. █
وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد
امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – «»شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.»» امثال 18:22 — «»زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.»» لاویان 21:14 — «»او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.»»
📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.
El propósito de Dios no es el propósito de Roma. Las religiones de Roma conducen a sus propios intereses y no al favor de Dios.https://gabriels52.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/arco-y-flecha.xlsx https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/03/idi24-d8a7d988-d985d8b1d8a7-d9bedb8cd8afd8a7-d8aed988d8a7d987d8af-daa9d8b1d8afd88c-d8b2d986-d8a8d8a7daa9d8b1d987-d8a8d987-d985d986-d8a7db8cd985d8a7d986-d8aed988d8a7d987d8af-d8a2d988d8b1.docx او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。 ( https://ellameencontrara.com – https://lavirgenmecreera.com – https://shewillfind.me ) این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علفهای هرز رومی را نابود میکند: مکاشفه ۱۹:۱۱ سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود «»امین و راستگو»» نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ میکند. مکاشفه ۱۹:۱۹ و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمدهاند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند. مزمور ۲:۲-۴ «»پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او، که گفتند: «»بندهایشان را بگسلیم و طنابهایشان را از خود بیندازیم.»» او که در آسمانها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آنها را مسخره خواهد کرد.»» حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت میجنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او میجنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آنها نماد فریب دینهای دروغینی هستند که با آنها حکومت میکنند. فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را «»همسر مسیح مسحشده خداوند»» نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بتها را میفروشند و کلمات چاپلوسانه پخش میکنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمیگذارند، زیرا رهبران فاسد راه بتپرستی، تجرد یا قانونیسازی ازدواجهای ناپاک در ازای پول را برگزیدهاند. مقر مذهبی آنها پر از بتها است، از جمله کتابهای مقدس دروغین که در برابر آنها تعظیم میکنند: اشعیا ۲:۸-۱۱ ۸ سرزمین آنها پر از بتها است، و آنها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم میکنند. ۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آنها را عفو نکن! ۱۰ به صخرهها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس. ۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد. امثال ۱۹:۱۴ خانه و ثروت از پدران به ارث میرسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است. لاویان ۲۱:۱۴ کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاقگرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد. مکاشفه ۱:۶ و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد. اول قرنتیان ۱۱:۷ زن، جلال مرد است. در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟ معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع میکنند، اما تنها دینی که از آن دفاع میکنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگهای دینی دفاع میکنم. مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.
Un duro golpe de realidad es a «Babilonia» la «resurrección» de los justos, que es a su vez la reencarnación de Israel en el tercer milenio: La verdad no destruye a todos, la verdad no duele a todos, la verdad no incomoda a todos: Israel, la verdad, nada más que la verdad, la verdad que duele, la verdad que incomoda, verdades que duelen, verdades que atormentan, verdades que destruyen.این داستان من است: خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعهای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاریها مشخص میشدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد. ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.
در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: «»تو کی هستی؟»» او در یکی از آن موقعیتها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس میگیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب میرساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطهاش با مونیکا را علیرغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.
سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همانطور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمیتوانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعدهها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک میکند که برخی وعدهها و سوگندها را میتوان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع میکرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، میتوانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او میدهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخهای روشنی نداد و با نگرشهای طفرهآمیز و معکوسکننده، فتنه را حفظ کرد.
در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده میشد.
خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدریاش، از این واقعیت که این تماسها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.
این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجهای سازمانیافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمهاش خواست شبها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی میکند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیبتر میکرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمیشناختند. مونیکا در موسسهای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمیکرد، اما از زمانی که پوشهای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.
The day I almost committed suicide on the Villena Bridge (Miraflores, Lima) because of religious persecution and the side effects of the drugs I was forced to consume: Year 2001, age: 26 years.
Los arcontes dijeron: «Sois para siempre nuestros esclavos, porque todos los caminos conducen a Roma».اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند. آن سهشنبه، ژوزه هیچ چیزی نمیدانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.
چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمیاش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی میکرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفتوگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
«»شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.»»
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما میرفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT میگذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
«»آه، راست میگویی! من شنبهها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکردهام!»»
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانهاش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاهمدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت میکرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار میکشیدند، درحالیکه فقط ۱۲ ساعت را ثبت میکردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا میداد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمیشد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
«»من اینجا شنبهها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.»»
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنهای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
«»یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمیشود! چه تصادفی! این همان دختری است که دربارهاش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، میخواهم از او بپرسم که آیا نامههایی را که برایش فرستادهام، دریافت کرده یا نه. میخواهم بفهمم چرا اینگونه رفتار میکند و علت تماسهای مداومش را بداند.»»
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
«»ساندرا، نامههایم را خواندی؟ حالا میتوانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟»»
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشارهای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همهچیز از قبل برنامهریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
«»پس تو همان کسی هستی که دخترعمهام را اذیت میکنی؟»»
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
«»چی؟ من او را اذیت میکنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس میگیرد! اگر نامهام را بخوانی، میبینی که فقط میخواستم پاسخی برای تماسهای عجیبش پیدا کنم!»»
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا میکرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیبهای ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آنها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
«»اگر او تو را اذیت میکند، پس به طور رسمی شکایت کن.»»
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون میدانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، میخواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرتزده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار میشد:
«»ساندرا چطور میدانست که من اینجا خواهم بود؟»»
چون او فقط شنبهها صبح به آن مؤسسه میرفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر میکرد، احساس ترس بیشتری میکرد.
«»ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرتهایی فراطبیعی دارد!»»
این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.
شهادت خوزه █
من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگهای زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگهای دیگر.
من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئههای ساندرا الیزابت، همکلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:
Haz clic para acceder a ten-piedad-de-mi-yahve-mi-dios.pdf
این کاری است که در پایان سال 2005، زمانی که 30 ساله بودم، انجام دادم.
The day I almost committed suicide on the Villena Bridge (Miraflores, Lima) because of religious persecution and the side effects of the drugs I was forced to consume: Year 2001, age: 26 years.
.»
تعداد روزهای تصفیه: روز # 333 https://144k.xyz/2024/12/16/this-is-the-10th-day-pork-ingredient-of-wonton-filling-goodbye-chifa-no-more-pork-broth-in-mid-2017-after-researching-i-decided-not-to-eat-pork-anymore-but-just-the/
اینجا ثابت میکنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf
If U+97=91 then U=-6
किसने झूठ बोला? यशायाह, यीशु या रोम? यहोवा अपने शत्रुओं से प्रेम नहीं करता… लेकिन क्या यीशु करता है? https://neveraging.one/2025/05/27/%e0%a4%95%e0%a4%bf%e0%a4%b8%e0%a4%a8%e0%a5%87-%e0%a4%9d%e0%a5%82%e0%a4%a0-%e0%a4%ac%e0%a5%8b%e0%a4%b2%e0%a4%be-%e0%a4%af%e0%a4%b6%e0%a4%be%e0%a4%af%e0%a4%be%e0%a4%b9-%e0%a4%af%e0%a5%80%e0%a4%b6/
¿El significado de 1335 días? Daniel 12:12 Bienaventurado el que espere y llegue hasta mil trescientos treinta y cinco días”. – UFO-720×2-1440×100-144000-Daniel (12) (12) 144 1335(12) 36×20 https://bestiadn.com/2025/04/13/el-significado-de-1335-dias-daniel-1212-bienaventurado-el-que-espere-y-llegue-hasta-mil-trescientos-treinta-y-cinco-dias-ufo-720×2-1440×100-144000-daniel-12-12-144-13/
سخن شیطان: ‘به مردم ستمدیده وعده میدهم که ستمگران را در زندگی دیگر مجازات خواهم کرد، و بدینسان آنان در این دنیا از غنیمت بهرهمند خواهند شد… (و در زندگی دیگر نیز، هنگامی که با همان دروغها برای ادامه غارت بازگردم؛ چون من در ستمگران زندگی میکنم و آنها در من.)’ جایی که شک مجازات میشود، بیعدالتی شکوفا میشود. در مقابل چشمان ما بود اما پنهان مانده بود.»










Zona de Descargas │ Download Zone │ Area Download │ Zone de Téléchargement │ Área de Transferência │ Download-Bereich │ Strefa Pobierania │ Зона Завантаження │ Зона Загрузки │ Downloadzone │ 下载专区 │ ダウンロードゾーン │ 다운로드 영역 │ منطقة التنزيل │ İndirme Alanı │ منطقه دانلود │ Zona Unduhan │ ডাউনলোড অঞ্চল │ ڈاؤن لوڈ زون │ Lugar ng Pag-download │ Khu vực Tải xuống │ डाउनलोड क्षेत्र │ Eneo la Upakuaji │ Zona de Descărcare
Archivos .DOCX, .XLXS & .PDF Files


























































