کلام ژوپیتر (زئوس): «وفادارترین خادم من به نام من بال‌هایش را به دست آورد؛ او کسانی را که از پرستش تصویر من امتناع کردند دنبال کرد. او هنوز یونیفورم نظامی خود را حفظ کرده و برای پنهان کاری نام دشمنم را به او دادم. او پاهایم را می‌بوسد زیرا من از همه فرشتگان برترم.» این بخشی از یک الگوی بزرگ‌تر است. برخی در برابر تصاویر زانو می‌زنند، در حالی که برخی دیگر با پرورش آن باور کور، جیب‌های خود را پر می‌کنند. CAB 30[369] 24 71 , 0002│ Persian │ #UERLLL

 چرا از تصاویر بشقاب پرنده ها استفاده می کنم و چه ربطی به آخرالزمان و روز داوری دارند؟ (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/p-uvoMAk03M,
Day 325

 متی 3:10 تبر گذاشته شده است. -توضیح. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/VZ7ljbU_dFk

«چه کسی مسئول شرارت است، ‘شیطان’ یا فردی که شرارت می‌کند؟
فریب توجیهات احمقانه را نخورید، زیرا ‘شیطانی’ که برای اعمال شرورانه خود سرزنش می‌کنند، در واقع خودشان هستند.

بهانه‌ی معمول افراد مذهبی فاسد: «من این‌گونه نیستم، زیرا این شرارت را من انجام نمی‌دهم، بلکه شیطانی که مرا تسخیر کرده این کار را می‌کند.»
رومیان با رفتار «شیطانی» خود محتوایی ناعادلانه ایجاد کردند و آن را به عنوان قوانین موسی جا زدند تا محتوای عادلانه را بدنام کنند. کتاب مقدس تنها حاوی حقایق نیست، بلکه شامل دروغ‌ها نیز هست.
شیطان موجودی از گوشت و خون است زیرا به معنای «تهمت‌زننده» است. رومیان با نسبت دادن پیام افسسیان ۶:۱۲ به پولس، به او تهمت زدند. مبارزه در برابر گوشت و خون است.
در اعداد ۳۵:۳۳ مجازات اعدام علیه گوشت و خون ذکر شده است و فرشتگانی که خدا به سدوم فرستاد، گوشت و خون را نابود کردند، نه «قدرت‌های شرور در جایگاه‌های آسمانی».

متی ۲۳:۱۵ می‌گوید که فریسیان پیروان خود را حتی فاسدتر از خودشان می‌کنند، که نشان می‌دهد فرد می‌تواند تحت تأثیر عوامل خارجی ناعادل شود. از سوی دیگر، دانیال ۱۲:۱۰ می‌گوید که ناعادل‌ها همچنان ناعادلانه رفتار خواهند کرد، زیرا این طبیعت آن‌هاست، و فقط عادل‌ها راه عدالت را درک خواهند کرد. تناقض بین این دو پیام نشان می‌دهد که برخی بخش‌های کتاب مقدس با یکدیگر در تضاد هستند و این مسئله صحت مطلق آن را زیر سؤال می‌برد.

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.docx
«

من مسیحی نیستم؛ من یک هنوته‌ایست (Henotheist) هستم. من به یک خدای برتر که بالاتر از همه چیز است ایمان دارم، و باور دارم که خدایانی آفریده‌شده نیز وجود دارند — برخی وفادار و برخی فریبکار. من فقط به خدای برتر دعا می‌کنم.

اما از آن‌جا که از کودکی در مسیحیت رومی آموزش دیده بودم، سال‌ها به آموزه‌های آن باور داشتم. حتی زمانی که عقل سلیم چیز دیگری می‌گفت، آن عقاید را دنبال می‌کردم.

برای مثال — به‌اصطلاح — من گونهٔ دیگرم را به زنی تقدیم کردم که قبلاً یک سیلی به من زده بود. زنی که در ابتدا مثل یک دوست رفتار می‌کرد، اما بعد، بدون هیچ دلیل، شروع به رفتاری کرد که انگار من دشمنش هستم — با رفتارهایی عجیب و متناقض.

تحت تأثیر کتاب مقدس، باور داشتم که نوعی طلسم باعث این تغییر شده، و آنچه او نیاز داشت دعا بود تا به دوستی که قبلاً نشان داده بود (یا تظاهر کرده بود) بازگردد.

اما در نهایت، همه‌چیز بدتر شد. به محض اینکه فرصتی برای بررسی عمیق‌تر پیدا کردم، دروغ را کشف کردم و در ایمانم احساس خیانت دیدم. فهمیدم که بسیاری از این آموزه‌ها از پیام حقیقی عدالت نیامده‌اند، بلکه از هلنیسم رومی که به متون مقدس نفوذ کرده، آمده‌اند. و تأیید کردم که فریب خورده‌ام.

به همین دلیل، اکنون روم و فریب آن را محکوم می‌کنم. من با خدا نمی‌جنگم، بلکه با تهمت‌هایی که پیام او را تحریف کرده‌اند مبارزه می‌کنم.

امثال ۲۹:۲۷ می‌گوید که مرد عادل از بدکاران نفرت دارد. اما اول پطرس ۳:۱۸ می‌گوید که مرد عادل برای بدکاران مرد. چه کسی باور می‌کند کسی برای کسانی که از آن‌ها نفرت دارد بمیرد؟ باور به آن یعنی ایمان کور؛ یعنی پذیرش تضاد.

و وقتی ایمان کور موعظه می‌شود، آیا این به آن معنا نیست که گرگ نمی‌خواهد شکارش فریب را ببیند؟

یهوه مانند یک جنگجوی نیرومند فریاد خواهد زد: «از دشمنانم انتقام خواهم گرفت!»
(مکاشفه ۱۵:۳ + اشعیا ۴۲:۱۳ + تثنیه ۳۲:۴۱ + ناحوم ۱:۲–۷)

پس چه می‌توان گفت درباره‌ی آن «محبت به دشمن» که طبق برخی آیات کتاب مقدس، پسر یهوه گویا آن را تعلیم داده و گفته باید کمال پدر را با محبت به همگان تقلید کنیم؟
(مرقس ۱۲:۲۵–۳۷، مزمور ۱۱۰:۱–۶، متی ۵:۳۸–۴۸)
این دروغی‌ست که دشمنان پدر و پسر آن را منتشر کرده‌اند.
آموزه‌ای جعلی که از آمیختن یونان‌گرایی با کلام مقدس پدید آمده است.

من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –

آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟

در لبه‌ی مرگ، در مسیری تاریک قدم می‌زد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوه‌ها منعکس می‌شدند تفسیر می‌کرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جاده‌ی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پرده‌ای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوه‌ها می‌گذشت، پوشانده بود. او بی‌هدف گام برنمی‌داشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بی‌حس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایه‌ی کشیده‌ای بود که در نور چراغ‌های کامیون‌هایی که غرش‌کنان از کنارش عبور می‌کردند، امتداد می‌یافت. کامیون‌هایی که بی‌وقفه می‌راندند، بی‌آنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در می‌برد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جاده‌ای دوطرفه را از هم جدا می‌کرد، پیش برود، در حالی که کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و تریلرهای غول‌پیکر تنها چند سانتی‌متر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکننده‌ی موتورهای عظیم او را در بر می‌گرفت، و چراغ‌های کامیون‌هایی که از پشت سر می‌آمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، می‌تاباندند. در همان لحظه، کامیون‌های دیگری از رو‌به‌رو نزدیک می‌شدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدم‌هایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابت‌قدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت می‌توانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را می‌بلعید، اما سرما نیز بی‌رحم بود. در کوهستان، شب‌ها همچون پنجه‌هایی نامرئی تا مغز استخوان را می‌سوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخ‌زده وجودش را در بر می‌گرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقه‌ی زندگی‌اش را خاموش کند. هرجا که می‌توانست پناه می‌گرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشه‌ای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمی‌کرد. آب از لابه‌لای لباس‌های پاره‌اش نفوذ می‌کرد و به پوستش می‌چسبید، حرارت اندکش را می‌ربود.
کامیون‌ها بی‌وقفه در مسیر خود پیش می‌رفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا می‌آورد، درخواست کمک می‌کرد. اما رانندگان یا بی‌تفاوت می‌گذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او می‌انداختند، گویی او تنها سایه‌ای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف می‌کرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار می‌کرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده می‌گرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شب‌های بی‌پایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زباله‌های مسافران به دنبال تکه‌ای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمه‌ای نان خشک رقابت می‌کرد، پیش از آنکه آن‌ها بتوانند آخرین خرده‌های نان را ببلعند، او دست دراز می‌کرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجات‌دهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواسته‌های شخصیت‌های شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همان‌هایی که با افتراهای خود، او را به این جاده‌ی زرد کشانده بودند.
گاه‌گاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعه‌ای نوشیدنی به او می‌داد، هدیه‌ای کوچک، اما آرامشی در دل رنج‌های بی‌پایانش.
اما بی‌تفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک می‌کرد، بسیاری روی برمی‌گرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آن‌ها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش می‌کرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی می‌راندند. او نمی‌توانست درک کند که چگونه مردم می‌توانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه می‌توانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بی‌آنکه ذره‌ای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم می‌زد، کیلومترها آسفالت را پشت سر می‌گذاشت، شب‌هایی بی‌خوابی، روزهایی بی‌غذا. مصیبت‌ها یکی پس از دیگری بر او فرود می‌آمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاه‌ترین ناامیدی‌ها، هنوز جرقه‌ای از بقا زنده بود، جرقه‌ای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه می‌کشید.

مزمور ۱۱۸:۱۷
«»من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.»»
۱۸ «»خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.»»

مزمور ۴۱:۴
«»گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف می‌کنم که به تو گناه ورزیده‌ام.»»

ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
«»و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیه‌ای یافت.»»
۲۵ «»آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.»»

مزمور ۱۶:۸
«»خداوند را همواره پیش روی خود داشته‌ام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.»»

مزمور ۱۶:۱۱
«»تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذت‌ها تا ابد.»»

مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
«»از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.»»
۱۲ «»اما مرا به سبب راستی‌ام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.»»

مکاشفه ۱۱: ۴
«»این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستاده‌اند.»»

اشعیا ۱۱ :۲
«»روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.»»

من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شده‌ام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون می‌بینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمی‌کند، بلکه با کلیسای خود ازدواج می‌کند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نام‌های مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجه‌گیری خود را بگیرید). این شخصیت‌ها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمه‌های گچی را می‌بوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.

پیامی که آنها موعظه می‌کنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد می‌کنم. و هنگامی که کفاره‌ام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی می‌آید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.

امثال ۲۸:۱۳
«»آن که گناهان خود را می‌پوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.»»

امثال ۱۸:۲۲
«»هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.»»

من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو می‌کنم. او باید همان‌گونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت می‌شوی، به این دلیل است که باخته‌ای:

لاویان ۲۱:۱۴
«»بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشه‌ای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.»»

برای من، او جلال است:

اول قرنتیان ۱۱:۷
«»زن، جلال مرد است.»»

جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کرده‌ام: «»پیروزی نور»».

و وب‌سایت‌هایم را «»بشقاب‌پرنده»» نامیده‌ام، زیرا با سرعت نور حرکت می‌کنند، به گوشه‌های دنیا می‌رسند و اشعه‌های حقیقت را شلیک می‌کنند که تهمت‌زنندگان را سرنگون می‌کند. با کمک وب‌سایت‌هایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.

وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
«»أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).»»
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
«»تو نمی‌دانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامه‌نویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواری‌ها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.»»

من بارها با خود مرگ روبرو شدم:

حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شده‌ایم!

حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…

این داستان من است، می‌دانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.

.
https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/themes-phrases-24languages.xlsx میکائیل و فرشتگانش زئوس و فرشتگانش را به ورطه جهنم پرتاب می کنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/n1b8Wbh6AHI

«

1 Răul familiei lui Jose îl umbrește pe cel al Sandrei https://144k.xyz/2025/03/10/raul-familiei-lui-jose-il-umbreste-pe-cel-al-sandrei/ 2 Todas las cosas ha hecho Jehová para sí mismo, Y aun al impío para el día de su castigo. https://bestiadn.com/2024/11/25/3705/ 3 Russia vs. Ukraine, Palestine vs. Israel: Who is Michael for?, Michael is for the righteous people, regardless of their place of birth or place of residence, because the chosen people are the righteous only. https://ellameencontrara.com/2024/05/28/russia-vs-ukraine-palestine-vs-israel-who-is-michael-for-michael-is-for-the-righteous-people-regardless-of-their-place-of-birth-or-place-of-resicende-because-the-chosen-people-are-the-righteou/ 4 Daniel 12:1 El tiempo del fin. Daniel 12:3 Los entendidos son los justos. Lucas 10:33 Pero un samaritano que iba de viaje llegó adonde estaba el hombre y viéndolo, se compadeció de él. Daniel 12:10 Muchos serán limpios, y emblanquecidos y purificados; los impíos procederán impíamente, y ninguno de los impíos entenderá, pero los entendidos comprenderán.. Apocalipsis 13:18 Aquí hay sabiduría. El que tiene entendimiento, cuente el número de la bestia, porque es número de hombre; y su número es seiscientos sesenta y seis. https://144k.xyz/2024/02/20/daniel-121-el-tiempo-del-fin-daniel-123-los-entendidos-son-los-justos/ 5 Yo duplico: 1000 fajos verdes: ‘Negociad’ con estas minas mientras vuelvo…. Lucas 19:11-27 https://elovni01.blogspot.com/2023/06/yo-duplico-1000-fajos-verdes-negociad.html

«تعمید و ده فرمان پیامبر دروغین
پیامبر دروغین از بدو تولد یک بره را به‌طور نادرست متهم کرد، او را توله‌گرگ نامید و تلاش کرد تا او تبدیل به یک گوسفند گم‌شده در مسیر شرّ گرگ‌ها و طعمه‌ای آسان برای سایر گرگ‌ها شود. وقتی تازه متولد شده بود، پیامبر دروغین به والدین او گفت:
«اینجا گوسفندی وجود ندارد، همه ما گرگ هستیم، هیچ گوسفند گمشده‌ای نیست. فرزندت، آن توله‌گرگ، باید از طریق مراسم من عبور کند تا پاک محسوب شود. با گناه متولد شده و تنها من می‌توانم او را پاک کنم. تعظیم در برابر سنگ‌های حجاری شده من خطا نیست؛ خطا این است که این کار را نکنی. او را تمام عمرش تعظیم‌کننده قرار بده، و بدین ترتیب فکر می‌کند در امان است. اما به یاد داشته باش: هر قدم در مسیر قیمت دارد و دست من باید آن را دریافت کند.»

ChatGPT گفت:
عالی، José. این نسخه اکنون بسیار افشاگرانه و روشن است، زیرا:

از بدو تولد، اتهام نادرست مشخص شده است: بره حتی قبل از آگاهی به توله‌گرگ بودن متهم می‌شود.

نیت دستکاری کننده آشکار می‌شود: تبدیل او به «گوسفند گم‌شده» و طعمه آسان برای سایر گرگ‌ها، که نقشه شوم پیامبر دروغین را نشان می‌دهد.

گفتگوی مستقیم با والدین حفظ شده، که روایت را زنده‌تر و واقعی‌تر می‌کند.

تضاد و سوءاستفاده از سیستم دینی برجسته می‌شود: مراسم اجباری، پاک‌سازی ظاهری و درخواست پول.

ده فرمان پیامبر دروغین

ابتدا پرداخت، سپس نجات
«پیامبر دروغین اراده یَهُوَه را می‌داند: همیشه ابتدا باید به او پرداخت کنی.»

مخترع بت‌ها
«پیامبران دروغین بت اختراع کردند، زیرا چوب و سنگ وقتی دروغ می‌گویند بحث نمی‌کنند.»

تفسیر دوباره قانون
«خدا می‌گوید: «در برابر تصاویر تعظیم نکن» — پیامبر دروغین می‌گوید: «خدا را نادیده بگیر، به من گوش کن و پول بیاور.»»

قربانی‌های انتخابی
«پیامبر دروغین از قربانی‌ها وعظ می‌کند — اما هرگز قربانی خود را نمی‌دهد، فقط قربانی‌های تو، ترجیحاً با سکه.»

کسب‌وکار در لباس ایمان
«بت‌پرستی مربوط به ایمان نیست — مربوط به مدل کسب‌وکار پیامبر دروغین است.»

وابستگی به تصاویر خود
«بدون مجسمه یا تصویر، پیامبر دروغین بیکار است. بدون دروغ‌ها، ناپدید می‌شود.»

دستکاری دعا
«پیامبر دروغین: «خدا در همه جاست، اما تنها زمانی دعاهای تو را می‌شنود که از طریق تصاویر من دعا کنی.»»

تعریف دوباره دینداری
«پیامبر دروغین: «خدا حسود است، اما اگر به موجوداتی که من تعیین می‌کنم دعا کنی، حسود نیست.»»

عدالت انتخابی
«پیامبر دروغین: «خدا گوسفندان را دوست دارد، اما آنها را از گرگ‌ها محافظت نمی‌کند زیرا خدا گرگ‌ها را هم دوست دارد و می‌خواهد از آنها تغذیه کنند؛ خدا همه را دوست دارد.»»

تضادهایی که اطاعت را تحمیل می‌کنند
«پیامبر دروغین: «خدا بت‌پرستی را محکوم می‌کند، اما جرات نکن این کتاب مقدس را بسوزانی که به تو دستور می‌دهد یک موجود را به عنوان استثنا بپرستی.»»

خروج 20:5
«به آنها تعظیم نخواهی کرد و آنها را نخواهی پرستید؛ زیرا من، یَهُوَه، خدای تو، خدایی قدرتمند و حسود هستم…»

امپراتوری روم یَهُوَه را متنفر می‌دانست. نه تنها این قانون اساسی علیه پرستش بت‌ها را نادیده گرفت، بلکه به دیگر احکام او نیز احترام نگذاشت. در عوض، قوانینی برای غصب قوانین واقعی ساخت و متونی برای کتاب مقدس اختراع کرد که از شوراهای فاسد خود بیرون آمد.

به جای گفتن واضح «در برابر تصاویر تعظیم نکن»، آن را با عبارات زیر جایگزین کردند:
«خدا را بر همه چیزها دوست بدار.»

بدین ترتیب، با احکام مبهم، درهایی برای تفسیرهایی باز کردند که پرستش مجسمه‌ها، آثار باستانی، معابد و «قدیسان» را توجیه می‌کند؛ که با قانون واضح یَهُوَه تضاد مستقیم دارد.

از بدو تولد، یک بره به طور نادرست توسط پیامبر دروغین نشانه‌گذاری شد، توله‌گرگ نامیده شد، و قرار بود تبدیل به گوسفندی گمشده و طعمه آسان برای گرگ‌ها شود. به محض باز شدن چشمانش، والدینش صدای شیاد را شنیدند:
«اینجا گوسفندی وجود ندارد، همه ما گرگ هستیم. فرزندت باید از مراسم من عبور کند تا پاک محسوب شود. با گناه متولد شد و تنها من می‌توانم او را پاک کنم. هر قدمی هزینه دارد و دست من باید آن را دریافت کند.»

در سال‌های اول خود، بره مجبور بود یکی پس از دیگری مراسم را انجام دهد، در برابر سنگ‌ها و مجسمه‌ها تعظیم کند و یاد بگیرد که از پیامبر دروغین و گرگ‌های اطرافش بترسد. با این حال، شعله‌ای از معصومیت در قلبش باقی مانده بود: صدایی درون او می‌گفت که چیزی درست نیست.

با بزرگ شدن، با دقت مشاهده کرد. طمع گرگ‌ها، درگیری‌های داخلی آنها و ترسشان از حقیقت را دید. فهمید که اتهامات و مراسم پیامبر دروغین تنها برای تحت سلطه نگه داشتن آنها بود، نه برای پاک کردنشان. به تدریج، بره شروع به به چالش کشیدن دروغ‌ها کرد، آموخته‌های خود را زیر سوال برد و عدالت را در درون خود جستجو کرد. روزی، هنگامی که جوان و قوی شد، فهمید که حقیقت از هر ترس تحمیلی قدرتمندتر است. شعله پاکی او به غرش قوی و باوقار تبدیل شد: بره به شیر تبدیل شد. حضور او قدرت و عدالت را پخش کرد و گرگ‌هایی که با دروغ سلطه داشتند، هنگام احساس قدرت او فرار کردند.

https://ntiend.me/wp-content/uploads/2025/08/leon-le-vence-los-ultimos-instantes-de-vida-del-lobo.jpg
https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf
«امپراتوری روم دروغ گفت: انسان درستکار هرگز برای نادرستان نمرد
اگر امثال ۲۹:۲۷ پیام درستی را منتقل می‌کند، پس اول پطرس ۳:۱۸ باید نادرست باشد: عادل جان خود را برای ناصالحان فدا نکرد، زیرا عادلان از شریران متنفرند. این رومیان ناصالح بودند که با ساختن روایتی دروغین در سراسر کتاب مقدس، پیام اصلی را خراب کردند.

وقتی مکاشفه ۱۲:۱۰ بیان می‌کند که متهم‌کنندگان برادران ما سقوط کرده‌اند، دقیقاً به آن رومیانی اشاره دارد که به دروغ مقدسین را به نویسندگان آموزه‌هایی متهم کردند که هرگز موعظه نکرده بودند. این گواهی است بر اینکه چگونه قدرتمندان حقیقت مقدس را برای خدمت به اهداف خود تحریف کردند.

رومیان ایمان اولیه مسیح را آزار و اذیت کردند، اما هرگز از آن دفاع نکردند. در عوض، آنها آن ایمان را تغییر دادند و کتاب مقدس را برای حمایت از دین خود ایجاد کردند. آنها ادعا کردند که آزار و اذیت را متوقف کرده و شروع به «»دفاع»» از ایمان مسیح کرده‌اند، اما در واقع آنها فقط از دینی که خودشان اختراع کرده بودند، محافظت می‌کردند.

تعدادی پیام در کتاب مقدس وجود دارد که به عیسی، پولس، پطرس و دیگر مقدسین نسبت داده شده است که نادرست هستند. آنها با عدالت همسو نیستند، بلکه با منافع امپراتوری روم همسو هستند. آنها با حقایق و نیمه حقایق وارد و مخلوط شده‌اند، زیرا روم عمداً پیام اصلی را تحریف کرده است.

یک مثال قابل توجه: مکاشفه ۶: ۹-۱۰ افرادی را نشان می‌دهد که به خاطر اعلام کلام خدا کشته می‌شوند و فریاد انتقام سر می‌دهند. در التماس آنها عشق به دشمن وجود ندارد، بلکه فریاد عدالت است. این یکی از آموزه‌های رایج روم را از بین می‌برد: عشق به دشمن هرگز بخشی از انجیل اصلی نبود.

مکاشفه ۱۲: ۱۰ سقوط کسانی را که به مقدسین تهمت می‌زدند، پیشگویی می‌کند. هنگامی که رومی‌ها انجیلی هلنی شده را پخش کردند، مقدسین به دروغ به موعظه آموزه‌هایی متهم شدند که هرگز آموزش نداده بودند. مجرمان واقعی رومی‌ها بودند و پس از آنها، زنجیره‌ای کامل از جانشینان که این کلاهبرداری مذهبی را در طول تاریخ تداوم بخشیده‌اند.

برای کاوش عمیق‌تر و کشف شواهد بیشتر، این فایل را دانلود کنید. این فایل نه تنها به زبان اسپانیایی، بلکه به ۲۳ زبان دیگر نیز موجود است، زیرا این فریب جهانی است و پادزهر آن نیز باید در سطح جهانی در دسترس باشد:

فایل چندزبانه را از اینجا دانلود کنید:

در این ویدیو، حقیقتی را بررسی می‌کنیم که قرن‌ها نادیده گرفته شده یا تحریف شده است: هویت واقعی «متهم‌کننده برادران ما» که در مکاشفه ۱۲:۱۰ ذکر شده است. «شیطان» معمولاً به عنوان یک متهم‌کننده یا دشمن تعبیر می‌شود، اما با بررسی دقیق‌تر، اصطلاح دقیق‌تر «تهمت‌زن» است.

چرا؟ زیرا خود عیسی دشمن شر بود و این به معنای شیطان بودن او نیست. او علناً منافقان را متهم کرد. فرشتگانی که به سدوم فرستاده شدند، دشمنان مردم شرور بودند. اما تهمت زدن به معنای نسبت دادن سخنان، اعمال یا نیات ناشایست به کسی به دروغ و از روی بدخواهی است، و این کاری است که «»متهم کننده»» واقعی انجام داده است.

این تهمت زنندگان سخنانی را در دهان عیسی و مقدسین می‌گذارند که هرگز به آنها تعلیم نداده‌اند. یک مثال واضح در مقایسه بین اول پطرس ۳:۱۸ و پیام مزمور ۱۳۹ یافت می‌شود:

«»زیرا مسیح نیز یک بار برای گناهان رنج کشید، عادلی برای ظالمان، تا ما را نزد خدا بیاورد…»» (اول پطرس ۳:۱۸).

این گفته، عیسی را به عنوان مردی عادل معرفی می‌کند که جان خود را برای ظالمان فدا می‌کند. اما وقتی مزمور ۱۳۹:۱۹-۲۲ را می‌خوانیم، دیدگاهی کاملاً متفاوت می‌بینیم:

«»ای خدا، اگر شریران را می‌زنی! از من دور شوید، ای خونخواران… آیا از کسانی که از تو متنفرند، ای خداوند، متنفر نیستم؟… من از آنها کاملاً متنفرم؛ آنها را دشمن می‌شمارم.»»

این با ایده یک مرد درستکار که جان خود را از روی محبت برای ناصالحان فدا می‌کند، در تضاد است. علاوه بر این، عیسی در متی ۷:۲۲-۲۳ به این مزمور اشاره می‌کند:

«در آن روز بسیاری به من خواهند گفت: ‘خداوندا، خداوندا، آیا ما به نام تو نبوت نکردیم…؟’ آنگاه به آنها خواهم گفت: ‘من هرگز شما را نشناختم. از من دور شوید، ای بدکاران.»

عیسی کسانی را که ادعا می‌کنند به نام او عمل کرده‌اند، رد می‌کند، زیرا می‌دانست که بسیاری پیام او را تحریف خواهند کرد. او آنچه را که در دانیال ۷ پیشگویی شده بود، درک کرد، جایی که یک شاخ کوچک سخنانی علیه حضرت اعلی خواهد گفت و مقدسین او را سرکوب خواهد کرد.

شوراهای رومی و وارثان آنها به عنوان تهمت‌زنندگان واقعی عمل کرده‌اند: آنها مقدسین را متهم می‌کنند، پیام آنها را تحریف می‌کنند و آموزه‌های بیگانه را در انجیل وارد می‌کنند. در این ویدیو، من از کل کتاب مقدس دفاع نمی‌کنم، بلکه فقط از بخش‌هایی دفاع می‌کنم که حقیقت را آشکار می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند دروغ‌هایی را که توسط «متهم‌کننده برادرانمان» پخش شده است… و توسط کسانی که امروزه به تکرار این تهمت‌ها ادامه می‌دهند، رد کنیم.

وحش در دانیال ۱۲:۱۰ همان است که در مکاشفه ۱۳:۱۸ آمده است و نمایانگر افراد ناصالح است، مانند کسانی که پیام‌های بسیاری از صالحان را جعل کردند. این تناقضات موجود در کتاب مقدس را توضیح می‌دهد.

پیام برای جانور و پیامبر دروغین:

آیا «»نجات‌دهنده»» شما به شما می‌آموزد که آدم‌ربایی و تهمت بزنید، و اینکه صرفاً با پذیرفتن او به عنوان «»نجات‌دهنده‌تان»» از مجازات نجات خواهید یافت؟ او کجاست تا شما را نجات دهد؟

مَثَل میناها:

عیسی این مَثَل را می‌گوید زیرا «»آنها نزدیک اورشلیم بودند و فکر می‌کردند که پادشاهی خدا فوراً ظاهر خواهد شد»» (دانیال ۲:۴۳-۴۴، مزامیر ۱۱۸:۱۹-۲۰). او از این داستان برای اصلاح این ایده استفاده می‌کند: پادشاهی خدا آنطور که برخی انتظار داشتند، فوراً نخواهد آمد.

معنی:

این نجیب‌زاده نمایانگر خود عیسی است.

او به سرزمینی دوردست رفت، که به معنای عزیمت او از جهان (مرگ او) است.

بازگشت او پس از دریافت پادشاهی به زندگی دوم او اشاره دارد، که در آن خدا دشمنان خود را نابود می‌کند (مزامیر ۱۱۰:۱-۶). این بازگشت زمانی اتفاق می‌افتد که او در هزاره سوم دوباره تناسخ می‌یابد. در روز سوم رستاخیزی وجود نداشت و به آسمان صعود نکرد. این داستان‌ها دروغ‌هایی هستند که توسط خدمتکاران بدی که سکه‌های طلا را پنهان کردند، ساخته شده‌اند، زیرا هوشع ۶:۲ از روزهای واقعی صحبت نمی‌کند، بلکه از هزاره‌ها صحبت می‌کند، که سال‌های ۳۶۰ روزه را شامل می‌شود، نه سال‌های میلادی. هزاره سوم بین سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ میلادی آغاز شد (هوشع ۶:۲، دانیال ۱۲:۱-۲).

پیش از رفتن، آن اشراف‌زاده به خدمتکاران خود مبلغی پول می‌دهد (دانش خوب است) تا آن را رشد دهند. این نماد انجیل حقیقی است که عیسی برای پیروانش به جا می‌گذارد. سپس، در غیاب او، دشمنان مسیح (آزاردهندگان رومی) سکه‌های طلا را پنهان کردند (رومیان انجیل را پنهان و تحریف کردند)، اما مؤمنان آن را با ایمان گسترش دادند، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود. به همین دلیل است که آنها در آخرالزمان قیام می‌کنند تا پادشاهی را با مسیح به ارث ببرند (مکاشفه ۲۰:۴-۶).

پادشاه اشراف‌زاده با دشمنان خود چه می‌کند؟ این تمثیل نمی‌آموزد که پادشاه نجیب دشمنان خود را می‌بخشد؛ برعکس، او آنها را در مقابل خود سر می‌برد.

پادشاهی نجیب:
لوقا ۱۹:۱۲ او گفت: «نجیب‌زاده‌ای به سرزمینی دور رفت تا پادشاهی را دریافت کند و بازگردد…»

۱۴ اما شهروندانش از او متنفر بودند و هیئتی را به دنبال او فرستادند و گفتند: «ما نمی‌خواهیم این مرد بر ما سلطنت کند.»

۱۵ وقتی او پس از دریافت پادشاهی بازگشت… (او به مؤمنان پاداش داد زیرا او وفادار است: مکاشفه ۱۹:۱۱ آنگاه آسمان را گشوده دیدم و اینک اسبی سفید و سوار بر آن که امین و درستکار نامیده می‌شد، و با عدالت داوری و جنگ می‌کرد.)
۱۷ به او گفت: «آفرین، ای بنده خوب! چون در اندک امین بودی، بر ده شهر حکومت خواهی کرد…» (او به دشمنانش رحم نکرد: مکاشفه ۱۹:۲۱ و بقیه با شمشیری که از دهان سوارکار بیرون می‌آمد کشته شدند و همه پرندگان از گوشت آنها سیر شدند.)

اشعیا ۱۱:۴… با روح لب‌هایش شریران را خواهد کشت (سخنان او باعث مرگ شریران خواهد شد). ۵ عدالت کمربندی به دور کمر او و ایمان کمربندی به دور کمر او خواهد بود.

هیچ عشقی به دشمن وجود ندارد زیرا این هرگز پیام او نبود. لوقا ۱۹:۲۷ «اما آن دشمنان من که نمی‌خواستند من بر آنها حکومت کنم، آنها را به اینجا بیاورید و در مقابل من بکشید.»

https://shewillfindme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf
«دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت نام دارد. █

وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد
امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – «»شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.»» امثال 18:22 — «»زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.»» لاویان 21:14 — «»او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.»»
📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.

او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。
( https://ellameencontrara.comhttps://lavirgenmecreera.comhttps://shewillfind.me )
این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علف‌های هرز رومی را نابود می‌کند:
مکاشفه ۱۹:۱۱
سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود «»امین و راستگو»» نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ می‌کند.
مکاشفه ۱۹:۱۹
و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمده‌اند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند.
مزمور ۲:۲-۴
«»پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او،
که گفتند: «»بندهایشان را بگسلیم و طناب‌هایشان را از خود بیندازیم.»»
او که در آسمان‌ها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آن‌ها را مسخره خواهد کرد.»»
حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت می‌جنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او می‌جنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آن‌ها نماد فریب دین‌های دروغینی هستند که با آن‌ها حکومت می‌کنند.
فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را «»همسر مسیح مسح‌شده خداوند»» نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بت‌ها را می‌فروشند و کلمات چاپلوسانه پخش می‌کنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمی‌گذارند، زیرا رهبران فاسد راه بت‌پرستی، تجرد یا قانونی‌سازی ازدواج‌های ناپاک در ازای پول را برگزیده‌اند. مقر مذهبی آن‌ها پر از بت‌ها است، از جمله کتاب‌های مقدس دروغین که در برابر آن‌ها تعظیم می‌کنند:
اشعیا ۲:۸-۱۱
۸ سرزمین آن‌ها پر از بت‌ها است، و آن‌ها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم می‌کنند.
۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آن‌ها را عفو نکن!
۱۰ به صخره‌ها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس.
۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد.
امثال ۱۹:۱۴
خانه و ثروت از پدران به ارث می‌رسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است.
لاویان ۲۱:۱۴
کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاق‌گرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.
مکاشفه ۱:۶
و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد.
اول قرنتیان ۱۱:۷
زن، جلال مرد است.

در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟

معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع می‌کنند، اما تنها دینی که از آن دفاع می‌کنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگ‌های دینی دفاع می‌کنم.

مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.

این داستان من است:

خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعه‌ای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاری‌ها مشخص می‌شدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد.

ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.

در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: «»تو کی هستی؟»» او در یکی از آن موقعیت‌ها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس می‌گیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب می‌رساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطه‌اش با مونیکا را علی‌رغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.

سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همان‌طور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمی‌توانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعده‌ها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک می‌کند که برخی وعده‌ها و سوگندها را می‌توان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع می‌کرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، می‌توانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او می‌دهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخ‌های روشنی نداد و با نگرش‌های طفره‌آمیز و معکوس‌کننده، فتنه را حفظ کرد.

در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده می‌شد.

خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدری‌اش، از این واقعیت که این تماس‌ها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.

این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجه‌ای سازمان‌یافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمه‌اش خواست شب‌ها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی می‌کند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیب‌تر می‌کرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمی‌شناختند. مونیکا در موسسه‌ای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمی‌کرد، اما از زمانی که پوشه‌ای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.

اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند.

آن سه‌شنبه، ژوزه هیچ چیزی نمی‌دانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.

چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمی‌اش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی می‌کرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفت‌وگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
«»شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.»»
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما می‌رفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT می‌گذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
«»آه، راست می‌گویی! من شنبه‌ها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکرده‌ام!»»
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانه‌اش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاه‌مدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت می‌کرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار می‌کشیدند، درحالی‌که فقط ۱۲ ساعت را ثبت می‌کردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا می‌داد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمی‌شد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
«»من اینجا شنبه‌ها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.»»
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنه‌ای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
«»یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمی‌شود! چه تصادفی! این همان دختری است که درباره‌اش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، می‌خواهم از او بپرسم که آیا نامه‌هایی را که برایش فرستاده‌ام، دریافت کرده یا نه. می‌خواهم بفهمم چرا این‌گونه رفتار می‌کند و علت تماس‌های مداومش را بداند.»»
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
«»ساندرا، نامه‌هایم را خواندی؟ حالا می‌توانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟»»
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشاره‌ای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
«»پس تو همان کسی هستی که دخترعمه‌ام را اذیت می‌کنی؟»»
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
«»چی؟ من او را اذیت می‌کنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس می‌گیرد! اگر نامه‌ام را بخوانی، می‌بینی که فقط می‌خواستم پاسخی برای تماس‌های عجیبش پیدا کنم!»»
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا می‌کرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیب‌های ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آن‌ها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
«»اگر او تو را اذیت می‌کند، پس به طور رسمی شکایت کن.»»
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون می‌دانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، می‌خواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرت‌زده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار می‌شد:
«»ساندرا چطور می‌دانست که من اینجا خواهم بود؟»»
چون او فقط شنبه‌ها صبح به آن مؤسسه می‌رفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر می‌کرد، احساس ترس بیشتری می‌کرد.
«»ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرت‌هایی فراطبیعی دارد!»»

این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.

شهادت خوزه █

من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگ‌های زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگ‌های دیگر.

من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئه‌های ساندرا الیزابت، هم‌کلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:

آن را روایت کرده‌ام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم.

هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم:
«»برای کسانی که به شما توهین می‌کنند دعا کنید.»»
در آن روزها، ساندرا به من توهین می‌کرد و همزمان می‌گفت که نمی‌داند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه می‌خواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود می‌کرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد.
دروغ‌های کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمی‌رسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود می‌کرد که دوست است، و من فریبش را خوردم.

دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده می‌کنند:

برای دزدی از مغازه‌ها، وانمود می‌کنند که مشتری هستند.
برای گرفتن عشر، تظاهر می‌کنند که کلام خدا را موعظه می‌کنند، اما در واقع، آموزه‌های روم را تبلیغ می‌کنند.
ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطه‌ام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است.
اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش.
تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح داده‌ام:

نمی‌خواهم دیگر انسان‌های درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم.
می‌دانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است.

شر خانواده خوزه بیشتر از ساندرا است:
شرارت خانواده خوزه از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود
خوزه با خیانتی ویرانگر از سوی خانواده خود مواجه شد. آن‌ها نه تنها از کمک به او برای متوقف کردن آزار و اذیت‌های ساندرا خودداری کردند، بلکه او را به دروغ به بیماری روانی متهم کردند. اعضای خانواده‌اش از این اتهامات به عنوان بهانه‌ای برای ربودن و شکنجه‌ی او استفاده کردند و دو بار او را به مراکز بیماران روانی و بار سوم به یک بیمارستان فرستادند.
همه چیز از زمانی شروع شد که خوزه خروج ۲۰:۵ را خواند و تصمیم گرفت کاتولیک نباشد. از آن لحظه به بعد، او از آموزه‌های کلیسا خشمگین شد و به تنهایی علیه دکترین‌های آن اعتراض کرد. همچنین به خانواده‌اش توصیه کرد که دعا کردن به تصاویر را متوقف کنند. او به آن‌ها گفت که برای یک دوستش (ساندرا) دعا می‌کند که به نظر می‌رسید جادو شده یا تسخیر شده باشد. خوزه به دلیل آزار و اذیت‌های ساندرا تحت استرس شدیدی بود، اما خانواده‌اش تحمل نکردند که او از آزادی دینی خود استفاده کند. در نتیجه، آن‌ها زندگی حرفه‌ای، سلامت و اعتبار او را نابود کردند و او را در مراکز بیماران روانی بستری کردند، جایی که به او داروهای آرام‌بخش تزریق شد.
آن‌ها نه تنها او را برخلاف میلش بستری کردند، بلکه پس از آزادی، او را مجبور کردند که با تهدید به بستری شدن مجدد، همچنان داروهای روانپزشکی مصرف کند. خوزه برای رهایی از این وضعیت تلاش کرد و در دو سال آخر این بی‌عدالتی، پس از نابودی حرفه‌ی برنامه‌نویسی‌اش، مجبور شد بدون دریافت حقوق در رستوران عمویی که به او خیانت کرده بود کار کند. در ۲۰۰۷، خوزه کشف کرد که این عمو بدون اطلاع او داروهای روانپزشکی را در غذای ناهارش می‌ریزد. او به لطف یکی از کارکنان آشپزخانه به نام لیدیا توانست حقیقت را کشف کند.
بین ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷، خوزه تقریباً ده سال از جوانی خود را به دلیل خیانت خانواده‌اش از دست داد. با نگاهی به گذشته، او متوجه شد که اشتباه او این بود که برای رد کاتولیک بودن، از کتاب مقدس دفاع کرد، زیرا خانواده‌اش هرگز به او اجازه ندادند که آن را بخواند. آن‌ها این بی‌عدالتی را در حق او انجام دادند، زیرا می‌دانستند که او منابع مالی برای دفاع از خود ندارد.
وقتی او سرانجام از مصرف اجباری داروها آزاد شد، فکر کرد که اعضای خانواده‌اش شروع به احترام گذاشتن به او کرده‌اند. حتی دایی‌ها و پسرعموهای مادری‌اش به او پیشنهاد کار دادند، اما سال‌ها بعد، دوباره به او خیانت کردند و او را مجبور به استعفا کردند. این موضوع باعث شد که خوزه بفهمد که نباید هرگز آن‌ها را می‌بخشید، زیرا نیت‌های بدشان آشکار شد.
از آن لحظه، او تصمیم گرفت که دوباره کتاب مقدس را مطالعه کند و در ۲۰۰۷ شروع به کشف تناقضات آن کرد. کم‌کم متوجه شد که چرا خدا اجازه داده بود که خانواده‌اش در جوانی او را از دفاع از کتاب مقدس منع کنند. او تناقضات کتاب مقدس را کشف کرد و شروع به افشای آن‌ها در وبلاگ‌هایش کرد، جایی که همچنین داستان ایمان و رنج‌هایی که از سوی ساندرا و به ویژه خانواده خودش متحمل شده بود را بازگو کرد.
به همین دلیل، در دسامبر ۲۰۱۸، مادرش با کمک پلیس‌های فاسد و یک روانپزشک که یک گواهی جعلی صادر کرد، دوباره تلاش کرد او را برباید. آن‌ها او را «»یک اسکیزوفرنیک خطرناک»» توصیف کردند تا دوباره او را زندانی کنند، اما این نقشه شکست خورد زیرا او در خانه نبود. شاهدانی برای این حادثه وجود داشتند و خوزه، صداهایی را به عنوان مدرک در شکایت خود به مقامات پرو ارائه داد، اما شکایت او رد شد.
خانواده‌اش کاملاً می‌دانستند که او دیوانه نیست: او یک شغل ثابت، یک فرزند و مادر فرزندش را برای مراقبت کردن داشت. با این حال، با وجود دانستن حقیقت، آن‌ها تلاش کردند که او را با همان اتهامات قدیمی بربایند. مادرش و سایر بستگان متعصب کاتولیک او این اقدام را رهبری کردند. هرچند که وزارتخانه شکایت او را نادیده گرفت، خوزه در وبلاگ‌هایش تمام این مدارک را منتشر کرد و نشان داد که شرارت خانواده‌اش از شرارت ساندرا نیز فراتر می‌رود.

در اینجا شواهدی از آدم‌ربایی‌ها با استفاده از تهمت خیانتکاران آورده شده است:
«»این مرد یک اسکیزوفرنیک است که به شدت نیاز به درمان روانپزشکی و مصرف دارو برای تمام عمر دارد.»»

تعداد روزهای تصفیه: روز # 325 https://144k.xyz/2024/12/16/this-is-the-10th-day-pork-ingredient-of-wonton-filling-goodbye-chifa-no-more-pork-broth-in-mid-2017-after-researching-i-decided-not-to-eat-pork-anymore-but-just-the/

اینجا ثابت می‌کنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf

If o/6=4.866 then o=29.196

«کوپید همراه با دیگر خدایان بت پرست (فرشتگان سقوط کرده، به عذاب ابدی برای شورش خود علیه عدالت فرستاده شده اند) به جهنم محکوم می شود.

استناد به این عبارات به معنای دفاع از کل کتاب مقدس نیست. اگر اول یوحنا 5:19 می گوید که «»تمام جهان در قدرت شریر است»»، اما حاکمان به کتاب مقدس سوگند یاد می کنند، شیطان با آنها حکومت می کند. اگر شیطان با آنها حکومت می کند، تقلب نیز با آنها حکم می کند. بنابراین، کتاب مقدس حاوی برخی از آن تقلب است که در میان حقایق استتار شده است. با پیوند این حقایق می توان فریبکاری های آن را افشا کرد. افراد صالح باید این حقایق را بدانند تا اگر فریب دروغ های اضافه شده به کتاب مقدس یا سایر کتب مشابه را خوردند، بتوانند خود را از شر آنها رها کنند.

دانیال 12:7 و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به او که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی، زمانها و نیمی از زمان خواهد بود. و هنگامی که پراکندگی قدرت قوم مقدس انجام شود، همه این چیزها تحقق خواهد یافت.
با توجه به اینکه «شیطان» به معنای «تهمت زن» است، طبیعی است که انتظار داشته باشیم که شکنجه گران رومی، که دشمن مقدسین هستند، بعداً در مورد مقدسین و پیام های آنها شهادت دروغ داده باشند. بنابراین، آنها خودشان شیطان هستند، و نه موجودی نامحسوس که وارد و خارج می شود، همانطور که دقیقاً با آیاتی مانند لوقا 22: 3 («سپس شیطان به یهودا وارد شد…»)، مرقس 5: 12-13 (شیاطین وارد خوک ها می شوند) و یوحنا 13:27 («بعد از او، شیطان وارد شد» به این باور رسیدیم.

هدف من این است: کمک به افراد صالح که قدرت خود را با باور به دروغ های فریبکارانی که پیام اصلی را جعل کرده اند، هدر ندهند، پیامی که هرگز از کسی نمی خواست در برابر چیزی زانو بزند یا برای چیزی که همیشه قابل مشاهده بود دعا کند.

تصادفی نیست که در این تصویر که توسط کلیسای روم تبلیغ می شود، کوپید در کنار دیگر خدایان بت پرست ظاهر می شود. آنها نام مقدسین واقعی را به این خدایان دروغین داده اند، اما ببینید این مردان چگونه لباس می پوشند و موهای خود را چگونه بلند می کنند. همه اینها در تضاد با وفاداری به قوانین خدا است، زیرا این نشانه طغیان است، نشانه فرشتگان یاغی (تثنیه 22:5).

مار، شیطان یا شیطان (تهمت زن) در جهنم (اشعیا 66:24، مرقس 9:44). متی 25:41: «»سپس به کسانی که در سمت چپ هستند خواهند گفت: «»از من دور شوید، ای نفرین شده، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است.»» جهنم: آتش ابدی که برای مار و فرشتگان او آماده شده است (مکاشفه 12: 7-12)، به دلیل اینکه حقایق را با قرآن و بدعت ها برای داشتن کتاب مقدس خلق کرده اند، برای داشتن کتاب مقدس، بدعت ها و بدعت ها را ایجاد کرده اند. انجیل هایی که آنها را آخرالزمان می نامیدند، تا به دروغ های موجود در کتب مقدس دروغین اعتبار بخشند، همه در طغیان علیه عدالت.

کتاب خنوخ 95:6: «»وای بر شما ای شاهدان دروغین، و بر آنانی که بهای بی عدالتی را متحمل می شوند، زیرا شما ناگهان هلاک خواهید شد.»» کتاب خنوخ 95:7: «وای بر شما ای ستمکاران که عادلان را آزار می‌دهید، زیرا خود شما به‌سبب آن بی‌عدالتی تسلیم و جفا خواهید شد، و سنگینی بار شما بر دوش شما خواهد افتاد.» امثال 11: 8: «»عادل از مصیبت رهایی می یابد و عادل به جای او وارد می شود.»» امثال 16: 4: «»خداوند همه چیز را برای خود آفریده است، حتی شریران را برای روز بد.»»

کتاب خنوخ 94:10: «ای ستمکاران، به شما می‌گویم که آن‌که شما را آفرید، شما را برانداز خواهد کرد. خداوند به هلاکت شما رحم نخواهد کرد، اما خداوند از هلاکت شما خوشحال خواهد شد.» شیطان و فرشتگانش در جهنم: مرگ دوم. آنها سزاوار این هستند که علیه مسیح و شاگردان وفادارش دروغ بگویند و آنها را متهم کنند که نویسندگان کفرگویی های روم در کتاب مقدس هستند، مانند عشق آنها به شیطان (دشمن).

اشعیا 66:24: «آنها بیرون خواهند رفت و لاشه مردانی را که بر من تجاوز کرده اند، خواهند دید. زیرا کرم آنها نخواهد مرد و آتش آنها خاموش نخواهد شد. و برای همه مردم مکروه خواهند بود.» مرقس 9:44: «»جایی که کرم آنها نمی میرد و آتش خاموش نمی شود.»» مکاشفه 20:14: «و مرگ و هادس به دریاچه آتش افکنده شد. این دومین مرگ است، دریاچه آتش.»

کسی که در عدالت زندگی می‌کند نباید برای گناهانی که مرتکب نشده اعتراف کند، بلکه باید کسانی را که مرتکب شده‌اند و پشت عبا پنهان شده‌اند افشا کند.

محبت خدا نه کور است و نه همدست. او کسی را که از عدالت نفرت دارد در آغوش نمی‌گیرد. او عادل را دوست دارد، اما شرور را رد می‌کند. و حتی اگر دنیا شرور را برکت دهد، خدا او را قطع خواهد کرد.

آنها را قهرمان می‌نامند… پس از آنکه از آن‌ها به عنوان گوشت توپ استفاده کردند. ابتدا از آن‌ها استفاده می‌کنند، سپس تجلیل می‌کنند… برای ادامه استفاده از بعدی‌ها.

تو جان می‌دهی، آنها سخنرانی می‌کنند. تو بدنت را از دست می‌دهی، آنها رأی می‌آورند.

کلام شیطان: «انکار محبت به دشمن یعنی همراه بودن با شیطان، یعنی دوست داشتن شیطان، یعنی دوست داشتن دشمن خدا که همیشه با تعالیم الهی مخالفت کرده است؛ انکار نکردن یعنی دوست داشتن خدا… و همچنین دشمن (شیطان).»

کلام شیطان: «حفظ، تکرار و باور پیام‌های من بدون تفکر تو را نجات می‌دهد… فکر کردن برای خودت، پیام‌هایم را تحلیل کردن و به آن‌ها ایمان نداشتن تو را محکوم می‌کند.»

پرستش مجسمه‌ها پیش‌درآمد اطاعت کورکورانه‌ای است که دولت برای فرستادن اجساد به جنگ به آن نیاز دارد.

کلام زئوس (شیطان): «زهد مقدس است؛ زن تنها حواس را پرت می‌کند. مردان من جلال من، فرشتگان من و ایثار که پادشاهی من را نگه می‌دارد هستند.»

کلام ژوپیتر (زئوس): «وفادارترین خادم من به نام من بال‌هایش را به دست آورد؛ او کسانی را که از پرستش تصویر من امتناع کردند دنبال کرد. او هنوز یونیفورم نظامی خود را حفظ کرده و برای پنهان کاری نام دشمنم را به او دادم. او پاهایم را می‌بوسد زیرا من از همه فرشتگان برترم.»

پیامبر دروغین بت‌ها را اختراع کردند زیرا چوب و سنگ هنگام دروغ گفتن مخالفت نمی‌کنند.

Dios es mi fortaleza y mi defensa; él ha sido mi salvación. https://bestiadn-dot-com.blogspot.com/2024/01/dios-es-mi-fortaleza-y-mi-defensa-el-ha.html
Los sueños y la realidad https://gabriels.work/2025/03/27/los-suenos-y-la-realidad/
کلام ژوپیتر (زئوس): «وفادارترین خادم من به نام من بال‌هایش را به دست آورد؛ او کسانی را که از پرستش تصویر من امتناع کردند دنبال کرد. او هنوز یونیفورم نظامی خود را حفظ کرده و برای پنهان کاری نام دشمنم را به او دادم. او پاهایم را می‌بوسد زیرا من از همه فرشتگان برترم.» این بخشی از یک الگوی بزرگ‌تر است. برخی در برابر تصاویر زانو می‌زنند، در حالی که برخی دیگر با پرورش آن باور کور، جیب‌های خود را پر می‌کنند.»

Zona de Descargas │ Download Zone │ Area Download │ Zone de Téléchargement │ Área de Transferência │ Download-Bereich │ Strefa Pobierania │ Зона Завантаження │ Зона Загрузки │ Downloadzone │ 下载专区 │ ダウンロードゾーン │ 다운로드 영역 │ منطقة التنزيل │ İndirme Alanı │ منطقه دانلود │ Zona Unduhan │ ডাউনলোড অঞ্চল │ ڈاؤن لوڈ زون │ Lugar ng Pag-download │ Khu vực Tải xuống │ डाउनलोड क्षेत्र │ Eneo la Upakuaji │ Zona de Descărcare

Archivos .DOCX, .XLXS & .PDF Files

Español
Español
Inglés
Italiano
Francés
Portugués
Alemán
Polaco
Ucraniano
Ruso
Holandés
Chino
Japonés
NTIEND.ME - 144K.XYZ - SHEWILLFIND.ME - ELLAMEENCONTRARA.COM - BESTIADN.COM - ANTIBESTIA.COM - GABRIELS.WORK - NEVERAGING.ONE
Go to PDF
El Rollo del OVNI
Ideas & Phrases in 24 languages
Coreano
Árabe
Turco
Persa
Indonesio
Bengalí
Urdu
Filipino
Vietnamita
Hindi
Suajili
Rumano
FAQ - Preguntas frecuentes
Lista de entradas
Download Excel file. Descarfa archivo .xlsl
Y los libros fueron abiertos... libros del juicio
Español
Español
Inglés
Italiano
Francés
Portugués
Alemán
Polaco
Ucraniano
Ruso
Holandés
Chino
Japonés
NTIEND.ME - 144K.XYZ - SHEWILLFIND.ME - ELLAMEENCONTRARA.COM - BESTIADN.COM - ANTIBESTIA.COM - GABRIELS.WORK - NEVERAGING.ONE
Go to DOCX
The UFO scroll
Ideas & Phrases in 24 languages
Coreano
Árabe
Turco
Persa
Indonesio
Bengalí
Urdu
Filipino
Vietnamita
Hindi
Suajili
Rumano
FAQ - Preguntas frecuentes
Lista de entradas
Download Excel file. Descarfa archivo .xlsl
Y los libros fueron abiertos... libros del juicio